زلزله96 , نکات قابل تامل , ازگله " />

نکاتی قابل تامل درمورد زمین لرزه 21 آبان غرب استان کرمانشاه

  • تاریخ انتشار : 1396/8/29 ساعت : 11:24 - 6 سال قبل
  • از گروه : استان ها
  • زیرگروه : سایر
کرمانشاه - ایرنا- گرچه همیشه به ما درمورد بلاهای آسمانی هشدار داده اند اما گاه این بلاهای زمینی هستند که در ثانیه هایی اندک، داغی به بلندای تاریخ بر ذهن و جسم و یادمان می گذارند، بلاهایی که هرگز خبر نمی کنند و لرزه بر اندام زمینیان می اندازند درست مانند زلزله.
زندگی تا ساعت 21:45 دقیقه شامگاه یکشنبه 21 آبان 96 برای ساکنان بخش بزرگی از غرب استان کرمانشاه به روال عادی جریان داشت؛ سفره های شام گسترده شده بود، کودکان مشق های مدرسه را می نوشتند، شب نشینی ها برپا بود، سکوت روستاها و آرامش اهالی چونان همیشه بود و مردان خانه در اندیشه گذار از زمستان سرد بودند که بزودی فرا می رسد و افکاری که معطوف به آینده ای امیدبخش بود؛ اما درست یک دقیقه بعد ندای خشمناک زمین همه را زمینگیر کرد.
21:46 رعشه ای بر پیکر این مناطق افتاد که به سرعت از یک بخش گمنام و کوچک به نام «ازگله» ترندهایی در سطح جهانی توئیتر ساخت و در چشم به هم زدنی شبکه های اجتماعی و تیتر یک رسانه ها همه تمرکز خود را روی ازگله و سرپل ذهاب و ثلاث باباجانی گذاشتند.
«زمین لرزه ای به بزرگی 7.3 دهم در مقیاس امواج درونی زمین (ریشتر) در عمق هشت کیلومتری زمین و به مرکزیت شهر ازگله در ثلاث باباجانی حادث شد»؛ این نخستین خبر منتشر شده از رسانه ها بود ولی به سرعت عمق فاجعه مشخص شد؛ در کنار اخبار رسمی از این حادثه برخی شبکه های اجتماعی هم با اتکای به «شنیده ها» موجی سهمگین از ترس و اضطراب را خلق کردند اما واقعیت آن است که همان شنیده ها هم کم از واقعیت نداشت و هرچه بر دقایق پس از زلزله افزوده می شد تصاویر و ویدئوهایی منتشر می شد که حجم خرابی ها را نمایش می داد.
موج قهار زمین لرزه نه تنها در مناطق یاد شده بلکه در هشت استان کشورهای ایران، کردستان عراق، کویت، عربستان و حتی لبنان هم احساس شد.
در کرمانشاه، سنندج، ایلام، لرستان و بسیاری از شهرهای دیگر ایران مردم یکشنبه شب را تا صبح به پارک ها و فضاهای روباز پناه بردند اما وقتی صبح روز بعد از راه رسید دیگر کمتر کسی به خواب شبانه این شهروندان در پارک ها فکر می کرد بلکه نگاهها معطوف به ثلاث و سرپل و ازگله بود که به ویرانه ای تبدیل شده بودند و سفره های غذای زیر آوار، کودکانی که دیگر بازی نمی کردند و مشق های نانوشته و دفن هزاران امید به فردا...
اضظرابی که بیش از 600 پس لرزه به مردم مناطق یاد شده وارد کرد شاید کمتر از زلزله اصلی نبود بخصوص اینکه زودباوری در چنین شرایطی به حد اعلا می رسد و بازار شایعات و گمانه زنی های بدون پشتوانه علمی هم داغ؛ در جوانرود و در شب دوم شایعه شد که ساعت 2 بامداد دوباره زلزله می آید و به همین دلیل مردم اغلب در پارک ها خوابیدند.
اما زلزله اخیر چند نکته قابل تامل هم داشت که به اختصار به آنها اشاره می کنیم.
نخست اینکه باز هم ضعف بزرگی در عرصه رسانه ای کشور خود را نشان داد و آن هم نبود ساز و کاری به نام «خبرنگاری بحران» بود.
با اینکه کشور ایران در زمره بلاخیزترین کشورهای جهان است و نیمی از بلایای طبیعی شناخته شده جهان در این سرزمین رخ می دهد و بارها شاهد زلزله ها، سیل، توفان، رانش زمین، انواع بیمارهای اپیدمیک، بهمن و... بوده ایم اما ایجاد ساختار خبرنگاری در شرایط بحران را در همه این سالها فقط به پنل های تخصصی و آکادمیک و برخی برنامه های تلویزیونی محدود کردیم و نه رسانه ها و نه مسئولان و نه اساتید فن روزنامه نگاری کشور قدم های ملموسی برای ایجاد نظم و نسق و رویه ای روتین برای پوشش خبری در شرایط بحرانی برنداشتند و اکنون به جرات می توان گفت که در ایران خبرنگار حرفه ای بحران نداریم.
در خلاء خبرنگاری بحران بود که شبکه های مجازی تا حدی دست بالا را یافتند و گرچه در سرعت انتشار اخبار و تصاویر و فیلم های حادثه زلزله ازگله و سرپل کمک شایانی کردند اما گاه شایعه و اغراق نیز با محتوای شبکه های مجازی همراه بود و عملا میانه میدان را از رسانه های رسمی و شناسنامه دار و البته صدا و سیما گرفته بودند.
به یقین اگر در شرایط وقوع بحران ها تیم هایی کارکشته و مجرب از خبرنگاران حرفه ای می داشتیم، مردم بهترین منبع دریافت اخبار را در اختیار داشتند و شاید ضریب استرس و دلهره آنها هم کاهش می یافت.
در حوادث یک سال اخیر کشور مانند ریزش ساختمان پلاسکو در تهران یا معدن یورت آزادشهر گلستان هم همه اساتید فن روزنامه نگاری و ارتباطات و مدیران کشور به وضوح دیدند که خلاء بزرگی به نام خبرنگاری بحران در کشور داریم و ناگزیر باید به سمت ایجاد ساختار و بسترهای این فن برویم.
نکته دوم در زمین لرزه سرپل ذهاب و ازگله اثبات این نکته بود که در ساخت و سازهای خانه ها از مقررات ملی ساختمان و موضوع استحکام بنا غافل بوده ایم و چه سندی بهتر از مسکن مهرهایی که گاه «مسکن مرگ» می خوانندش، می تواند این نکته را به ما نشان دهد.
ویران شدن خانه های مهر و کشته شدن تعدادی از ساکنان این خانه ها در حالیکه در مجاروت آنها، خانه های شخصی ساز پابرجا مانده بودند، باید زنگ هشدار جدی برای مسئولان بخصوص نظام مهندسی ساختمان و شهرداری های ما باشد که با سخت گیری نسبت به پیمانکاران پروژه های مسکونی از تکرار چنین فجایعی ممانعت کنند و حتی اکنون هم دیر نشده که با عبرت گرفتن از مسکن مهر سرپل ذهاب، کارشناسی و نظارت های مجددی از این طرح ها در سایر شهرهای کشور داشته باشیم.
یادم می آید زمانی ما خبرنگاران در جلسات شورای مسکن استان کرمانشاه به ریاست استانداران وقت حضور می یافتیم و متاسفانه فقط «خبربیاری» می کردیم نه خبرنگاری! فقط آمارهای مسئولان از میزان پیشرفت های کذایی و موعد تحویل و.. به خورد خلق الله می دادیم اما با شرمساری باید اعتراف کنیم که ما خبرنگاران هرگز 2 بار بازدید درست و حسابی و میدانی از پروژه های مسکن مهر هم در کرمانشاه و هم در سایر شهرها نداشتیم و به همان اخبار کانالیزه و البته برای خوشایند مسئولان وقت بسنده می کردیم و هرگز فکر چنین فاجعه ای را نمی کردیم و بدیهی بود که این شرایط بهشت پیمانکارانی تلقی می شد که فقط فکرشان معطوف به «اتمام» و «صورت وضعیت» ها بود!
نکته سوم و مهمی که می توان به آن اشاره کرد؛ بزرگی مردم ایران از هر قوم و مذهب و زبانی بود؛ ایرانیان در هفته اخیر ثابت کردند که انسانیت مرز ندارد؛ می شود داشته های مان را به اشتراک بگذاریم، می شود شب نخوابید و به سینه جاده های پرپیچ و خم ازگله و سرپل زد تا توشه و آذوقه ای برای هموطنان بلادیده برد.
روز سوم زلزله که از جوانرود به ثلاث باباجانی و سپس مسیر ازگله رفتم، جاده پرخطر و کم عرض این مناطق ترافیکی با حجم اتوبانهای پایتخت آن هم در پیک ترافیک را داشت و انواع نمره پلاک خودروها که گویای حضور ایرانیان از همه نقاط میهن بود.
شاید زلزله اخیر تنها حادثه طبیعی کشور بود که به اذعان همگان، ملت از حاکمیت پیشی گرفتند آن هم کاملا خودجوش و حضوری برآمده از قلب مهربان ایرانیان و بد نیست به قدرشناسی مردم شهرهای مسیر مانند روانسر، جوانرود، کرمانشاه، اسلام آبادغرب و کرند هم اشاره کنیم که چگونه با چای و شیرینی و پلاکاردنوشته های حاوی تشکر به زبان های فارسی و کردی از هم میهنان نوعدوست تجلیل می کردند؛ این وضع حتی در روستاهای مسیر مانند روستاهای نهرابی، کره حسن آباد، زلان، چمنزار و.. هم قابل ملاحظه بود.
تجلیل ده ها هزار نفری از پیکر کاک «ابوبکر معروفی» شهروند اهل بوکان که در حین کمک رسانی به زلزله زدگان ایل قلخانی در منطقه چم زرسک دچار سانحه شد و جان باخت در شهرهای جوانرود، روانسر، کامیاران، سنندج، سقز و دیواندره هم بسیار قابل تامل بود و نشان داد که مردم کرد همیشه به صفت قدرشناسی آراسته اند.
و آخرین نکته اینکه در بحران زمین لرزه یکشنبه 21 آبان به خوبی دیدیم که «هر شهروند یک خبرنگار است» و مردم با گوشی های تلفن همراه خود حوادث ریز و درشت این بحران را در قالب صدا، تصویر و فیلم به سرعت در شبکه های مجازی تلگرام، اینستاگرام و توئیتر منتشر می کردند که به فرآیند کمک رسانی و شناسایی مناطق نیازمند از حیث اورژانسی بودن اوضاع بسیار کمک کرد.
حالا دیگر رسانه های ما بازوانی قدرتمند به نام شهروند - خبرنگاران دارند که می توانند با کمک آنها بر غنای محتوا و سرعت انتشار پیام بیفزایند.
زمین لرزه ای به بزرگی 7.3 دهم در مقیاس امواج درونی زمین (ریشتر) ساعت 21:46 دقیقه شامگاه یکشنبه 21 ابان 96 در 11 کیلومتری بخش ازگله و 32 کیلومتری شهرستان سرپل ذهاب در غرب کرمانشاه رخ داد که براساس اعلام مسئولان تاکنون 436 کشته و 10 هزار و 179 مصدوم داشته، همچنین در این زمین لرزه هفت شهرستان و افزون بر یک هزار روستای استان کرمانشاه دچار خسارت و حدود 31 هزار واحد مسکونی کامل تخریب یا خسارت کلی و جزیی دیدند.
8066/6539 خبرنگار:یحیی معماری ** انتشاردهنده:علی مولوی

نظر خود را ثبت کنید