امان از این تصمیم‌های سلیقه‎ای...

تصمیم گرفتن و اجرا کردن در این کشور آسان‌ترین کار ممکن است. همه شما در شهرهای مختلف با میدان‌ها و خیابان‌هایی که با هزار زحمت و هزینه ساخته شده و بعد خراب شده

عصرایران؛ مصطفی داننده- خبر «طرح ممنوعیت مصرف بستنی توسط بانوان در اماکن عمومی» به نقل از رئیس بسیج جامعه زنان دست به دست شد. حتی برخی‌ها در فضای مجازی واکنش‌های تندی به آن نشان دادند. بعد از انتشار این خبر، مینو اصلانی رئیس بسیج جامعه زنان به شدت آن را تکذیب کرد و گفت حق پیگرد قانونی را برای خود محفوظ می‌داند.

واقعا چرا مردم این خبر را که از اول هم معلوم بود، « فیک نیوز» است باور کردند؟ اصلا چرا در جامعه ایران به همین راحتی خبرهای دروغ دست به دست می‌شود و مردم هم آنها را می‌پذیرند.

پاسخ روشن است. در این کشور آنقدر تصمیم‌های عجیب و غریب گرفته می‌شود که مردم با شنیدن چنین خبرهایی به راحتی آنها را باور می‌کنند.

به طور مثال تابلویی در ساحل دریاچه ارومیه نصب شده است که در آن نوشته شده:« ورود افراد مجرد، در روزهای جمعه و ایام تعطیل اکیدا ممنوع می‌باشد.» این اتفاق در یکی از سینماهای کرج هم افتاده بود. مجردین در روزهایی خاص اجازه ورود به سالن سینما را نداشتند.

می‌بینید در نگاه اول این تصمیم‌ها مسخره به نظر می‌آید اما در حال اجرا شدن است.  انگار مجرد بودن در روز جمعه جرم است و آنها به عنوان یک مجرم حق ندارند وارد ساحل یا سینما شوند.

تصمیم گرفتن و اجرا کردن در این کشور آسان‌ترین کار ممکن است. همه شما در شهرهای مختلف با میدان‌ها و خیابان‌هایی که با هزار زحمت و هزینه ساخته شده و بعد خراب شده، روبرو بوده‌اید. چطور ممکن است میدانی ساخته شود و بعد از مدت کوتاهی خراب شود؟

در بسیاری از کشورها که پیشرفت کرده‌اند یا در مسیر پیشرفت هستند، برای نصب یک سطل آشغال، به سود و ضرر آن فکر می‌کنند اما در کشور ما همه می‌دانند برخی ماشین‌ها ناامین هستند اما باز ساخته می‌شود و کشته می‌دهد.

کشور ما از اساتید برجسته، تصمیم‌های یک شبه است. مسؤولین محترم، در خلوت خود تصمیم می‌گیرند، دستور می‌دهند، اجرا می‌کنند و بعد تازه از کارشناسان دعوت می‌کنند که در مورد آن نظر بدهند. اگر بد بود، خراب می‌کنند و طرح‌شان را در جای دیگری می‌سازند.

نظام آموزش و پرورش ایران را بیند. هر وزیری که می‌آید حس می‌کند سرمربی تیم ملی فوتبال ایران است و سیستم سال‌های تحصیل را عوض می‌کند. بدون اینکه توجه کند مشکل از روش آموزش و کتاب‌های درسی است نه اینکه دانش آموزش را دوم دبیرستانی بخوانیم یا کلاس دهمی.

نباید از کنار این مسئله هم به سادگی گذشت که بخشی از کسانی که در جایگاه مسئولیت قرار دارند، شناخت چندانی از حوزه کاری خود ندارند. به طور مثال ما فردی را که تمام عمرش در شهرهای گرم سیر و کم بارش زندگی کرده است را به عنوان استاندار به شهرهای سرد سیر و پر بارش می‌فرستیم.

واقعا اگر تصمیم‌ها در ایران در مسیر مشخص خود و به صورت قانونی گرفته می‌شد و بر روی آنها کار کارشناسی صورت می‌گرفت، قطعا مردم بعد از شنیدن خبرهایی مثل ممنوعیت خوردن بستنی توسط بانوان در اماکن عمومی، آن را باور نمی‌کردند و با لبخندی از کنار آن عبور می‌کردند.


نظر خود را ثبت کنید