مش فاطمه و رونق بازار؛ از بین خالی، خالی را انتخاب کنید!

مش فاطمه مغازه‌داری است که به شما نمی‌گوید هر چه خواستی بردار و بیاور پای صندوق و حساب کن! او باید خودش کالای درخواستی را بیاورد اما وقتی می‌آورد آنقدر مهربان است که نمی‌توان بگویی این نه، آن را بیاور!

عصرایران؛ محمد جلالی-  وقتی وارد مغازه‌اش می‌شوید خیلی خوب وضعیت امروز اقتصاد ایران را می‌بینید.

این داستان کسبه خرده پایی است که چشمش به در می‌ماند تا کسی از آنجا عبور کند و خریدی داشته باشد.

پیرزنی با ۷۰ سال سن و مغازه‌ای که هنوز بوی قدیم می‌دهد؛ بوی نوستالژی‌هایی که برای ما معنا و مفهوم دیگری دارد.

مش فاطمه مغازه‌داری است که به شما نمی‌گوید هر چه خواستی بردار و بیاور پای صندوق و حساب کن! او باید خودش کالای درخواستی را بیاورد اما وقتی می‌آورد آنقدر مهربان است که نمی‌توان بگویی این نه، آن را بیاور!

عنوان می‌کند:‌ دیشب همسایه روبرویی از این تن ماهی خرید اگر دوست داشتی شما هم ببر.
قفسه‌هایش بیش از آنچه که تصور کنید خالی است و در واقع شما باید از بین خالی، خالی را انتخاب کنید!

کنارش می‌نشینم و از او درباره زندگیش می‌پرسم: 3 دختر و یک پسر دارد.

یادی از همراهش می‌کند و می‌گوید: تا بود با هم مغازه را اداره می‌کردیم اما پیرمرد که رفت تک و تنها این مغازه را می‌چرخانم.

در میان گفتگوها اشاره به دو قوطی رب گوجه می‌کند و باز بیان می‌کند: به من گفته‌اند رب گوجه گران می‌شود اگر دوست داری با همان قیمت قبلی به تو می‌دهم.

او می‌گوید: اوضاع خیلی خراب شده هر چیزی که می‌فروشم دیگر پول خرید جنس جدید را ندارم. هر چیزی که می‌فروشم برای خریدش باید حداقل یک و نیم برابر پول بدهم.

به نظر می‌رسد سواد درست و حسابی هم ندارد.

همچون پیرزن‌های قدیمی از کیسه‌ای که کنار جیبش دوخته مقداری پول خرد و شکلات بیرون می‌آورد و می‌گوید این هم دخل امروز ما! مغازه‌ی خالی، مشتری ندارد.

اما مش فاطمه امیدوارانه می‌گوید: مشکلی نیست مادر؛ چند سال زنده مانده‌ایم و این چند صباح هم می‌گذرد. هر آنکس که دندان دهد نان دهد.

زمان در مغازه او متوقف شده اما تورم و گرانی مثل بوی گاز مسموم به مغازه‌اش رخنه کرده است و کمتر کسی به مغازه خالی او سر می‌زند.

توان مش فاطمه که در شهر نی ریز فارس زندگی می کند کمتر و کمتر شده؛ او باید هم با گرانی مبارزه کند و هم با هایپر استارهای غول‌آسایی که مشتری‌ها را می‌بلعند.

ای کاش یاد می‌گرفتیم برای هر خریدی به دنبال تخفیف‌های بزرگ نباشیم و نان مش فاطمه‌هایی را که به دنبال رزق حلال هستند، آجر نکنیم و هر از گاهی هم خریدهای خانه را از این مغازه‌ها داشته باشیم.


نظر خود را ثبت کنید