مش فاطمه و رونق بازار؛ از بین خالی، خالی را انتخاب کنید!
- تاریخ انتشار : 1398/4/31 ساعت : 13:40 - 4 سال قبل
- از گروه : اجتماعی
- زیرگروه : ساير حوزه ها
مش فاطمه مغازهداری است که به شما نمیگوید هر چه خواستی بردار و بیاور پای صندوق و حساب کن! او باید خودش کالای درخواستی را بیاورد اما وقتی میآورد آنقدر مهربان است که نمیتوان بگویی این نه، آن را بیاور!
عصرایران؛ محمد جلالی- وقتی وارد مغازهاش میشوید خیلی خوب وضعیت امروز اقتصاد ایران را میبینید.
این داستان کسبه خرده پایی است که چشمش به در میماند تا کسی از آنجا عبور کند و خریدی داشته باشد.
پیرزنی با ۷۰ سال سن و مغازهای که هنوز بوی قدیم میدهد؛ بوی نوستالژیهایی که برای ما معنا و مفهوم دیگری دارد.
مش فاطمه مغازهداری است که به شما نمیگوید هر چه خواستی بردار و بیاور پای صندوق و حساب کن! او باید خودش کالای درخواستی را بیاورد اما وقتی میآورد آنقدر مهربان است که نمیتوان بگویی این نه، آن را بیاور!
عنوان میکند: دیشب همسایه روبرویی از این تن ماهی خرید اگر دوست داشتی شما هم ببر.
قفسههایش بیش از آنچه که تصور کنید خالی است و در واقع شما باید از بین خالی، خالی را انتخاب کنید!
کنارش مینشینم و از او درباره زندگیش میپرسم: 3 دختر و یک پسر دارد.
یادی از همراهش میکند و میگوید: تا بود با هم مغازه را اداره میکردیم اما پیرمرد که رفت تک و تنها این مغازه را میچرخانم.
در میان گفتگوها اشاره به دو قوطی رب گوجه میکند و باز بیان میکند: به من گفتهاند رب گوجه گران میشود اگر دوست داری با همان قیمت قبلی به تو میدهم.
او میگوید: اوضاع خیلی خراب شده هر چیزی که میفروشم دیگر پول خرید جنس جدید را ندارم. هر چیزی که میفروشم برای خریدش باید حداقل یک و نیم برابر پول بدهم.
به نظر میرسد سواد درست و حسابی هم ندارد.
همچون پیرزنهای قدیمی از کیسهای که کنار جیبش دوخته مقداری پول خرد و شکلات بیرون میآورد و میگوید این هم دخل امروز ما! مغازهی خالی، مشتری ندارد.
اما مش فاطمه امیدوارانه میگوید: مشکلی نیست مادر؛ چند سال زنده ماندهایم و این چند صباح هم میگذرد. هر آنکس که دندان دهد نان دهد.
زمان در مغازه او متوقف شده اما تورم و گرانی مثل بوی گاز مسموم به مغازهاش رخنه کرده است و کمتر کسی به مغازه خالی او سر میزند.
توان مش فاطمه که در شهر نی ریز فارس زندگی می کند کمتر و کمتر شده؛ او باید هم با گرانی مبارزه کند و هم با هایپر استارهای غولآسایی که مشتریها را میبلعند.
ای کاش یاد میگرفتیم برای هر خریدی به دنبال تخفیفهای بزرگ نباشیم و نان مش فاطمههایی را که به دنبال رزق حلال هستند، آجر نکنیم و هر از گاهی هم خریدهای خانه را از این مغازهها داشته باشیم.