اعضای تحریریه عصر ایران بعد از تماشای فیلم، نوشتند...

5 نگاه در مورد «شبی که ماه کامل شد»

"غمناز خانم" که فرشته صدر عرفایی برایش سنگ تمام گذاشته، مرتب از بی‌ارزشی جنس زنانه‌اش در برابر پسران می‌گوید و با این حال، درک بالایی از ناحقی آنها دارد.

عصرایران - 5 نفر از اعضای تحریریه عصر ایران به تماشای آخرین ساخته نرگس آبیار یعنی « شبی که ماه کامل شد» نشستند.

این فیلم برای نخستین بار در سی و هفتمین دوره جشنواره فجر به نمایش درآمد و با نامزدی در ۱۳ رشته این جشنواره، توانست ۶ سیمرغ بلورین بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین بازیگر نقش مکمل زن و بهترین چهره پردازی را به خود اختصاص دهد.

در اینجا نظراتی که اعضای تحریریه عصر ایران در این باره داشته اند را مرور می کنیم:

جعفر محمدی:

- فیلم "شبی که ماه کامل شد" را حتماً ببینید، اگر می خواهید یک فیلم خوب ببینید.

- فیلم "شبی که ماه کامل شد" را هرگز نبینید، اگر آدم دل نازکی هستید و نمی توانید یک داستان واقعی بسیار بسیار غم انگیز را تحمل کنید.

- بهترین "الناز شاکر دوست" تاریخ و بهترین "هوتن شکیبا"ی تاریخ را در "شبی که ماه کامل شد" ببینید. بهترین "نرگس آبیار" تاریخ هم در این فیلم شکل گرفته است. حالا دیگر از این سه، انتظارات بیشتری هست و مثلاً نمی توان الناز شاکر دوست را در فیلم های دم دستی و سوپرمارکتی پذیرفت.

- "شبی که ماه کامل شد" قصه تغییر انسان هاست و این که اگر حواس مان نباشد، هر کدام از ما می توانیم در توفان حوادث از یک انسان عاشق به یک درنده خوی تمام عیار تبدیل شویم. زندگی، راه رفتن روی لبه تیغ است.



مرثا والا:

مادر "فائزه" اصرار دارد که دختر به راه دور نمی‌دهد و مادر "عبدالحمید ریگی" اصرار دارد که پسرش به درد دختر نمی‌خورد و در این میان، عاشقانه ای در دل سنت‌های زیبای بلوچ شکل می‌گیرد.

رمانتیک اولیه داستان، زودتر از تصور به جریانی بی‌هیجان و پراضطراب در دل بلوچستان ایران و پاکستان تبدیل شده و به روایت کشتار مردم توسط جندا... می‌پردازد؛ روایتی که این بار از نگاه یک زن خانه‌دار ترسیم می‌شود.

داستان نه به زندگی "عبدالمالک" ریگی پرداخته و نه به شکلی گسترده از عملیات‌های تروریستی‌اش حرف می‌زند. اما "آبیار" تلاش دارد طرز تفکر جندا... و نزدیکی وی به القاعده را در سکانس‌های مربوط به ریگی برجسته سازد.

 جنس "زنانه" و بهتر از آن، "مادرانه" فیلم شاهکار است. "غمناز خانم" که فرشته صدر عرفایی برایش سنگ تمام گذاشته، مرتب از بی‌ارزشی جنس زنانه‌اش در برابر پسران می‌گوید و با این حال، درک بالایی از ناحقی آنها دارد.

شبنم مقدمی نیز در نقش مادر "فائزه"، تاثیربرانگیز و واقعی ظاهر شده است.جنس بازی شاکر دوست نیز کمی فرق دارد، هر چند نگاه‌هایش بیشتر به کاراکتر بازیگر وفادار مانده، اما تلاش شده تا سادگی، معصومیت و درماندگی در "اکت‌های" هنرپیشه رعایت شده و او را به همسر و مادری مطیع و فداکار تبدیل کند.

صحنه‌های درگیری مسلحانه نیز خطی و تکراری از آب درآمده و نمی‌تواند مانند درگیری فیلم‌های هالیوودی هیجان‌انگیز ظاهر شود.

فیلم به هیچ وجه تاثیربرانگیزی فیلم‌های "زندگی نامه ای" را ندارد و در پایان به یک تراژدی تبدیل شده و رنگ و بوی "درد و تلخی" می‌گیرد بدون آنکه الهام بخش باشد.


حمیدرضا غریب:

"شبی که ماه کامل شد" شما را تحت تاثیر خود قرار می هد؛حتی با توجه به زمان طولانی آن (حدود 139 دقیقه)  احساس خستگی نمی کنید و کاملا با فیلم همراه می شوید.

کارگردانی خوب به همراه بازیگرانی که  تمام تلاش خود را گذاشته اند تا از پس اجرای نقش های خود بر آیند تحسین برانگیز است.

 موضوع فیلم  با توجه با اینکه بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده  بسیار تکان دهنده بود و در درون خود حاوی پیام های متعددی برای مخاطب است . اینکه جهل چه بلایی بر سر انسان ها آورده  و یک عاشق را به یک جانی تبدیل می کند موضوع این فیلم است. حتما برای تماشای این فیلم وقت بگذارید.




سید محمد مهدی شهیدی:

-  "شبی که ماه کامل شد"، به محدوده ای سخت و دشوار قدم گذاشته که راه رفتن بر روی تیغ است: اقلیت قومی - مذهبی (بلوچ/اهل سنت) و تروریسم و این همه را از دریچه ی عشق روایت می کند.

 هر چند کارگردان کوشیده است تا از زاویه عشق به موضوع تروریسم ورود کند اما در برخی از صحنه های  فیلم می توان ردپای آشکار خوانشی ایدئولوژیک را دید: در توصیف مادر عبدالحمید از شیوه "تکفیری" پسرش که مبتنی بر نگاه امنیتی به موضوع است، با دیالوگی که واژه ها و اصطلاحاتش فرسنگها از شخصیت مادری بلوچ که داغ فرزند دیده فاصله دارد.

 - سکانس خروج فائزه از خانه و رفتن به بازار قصابان که به تماس او با برادرش می انجامد از زیباترین و تکان دهنده ترین سکانس های فیلم است. استفاده از دوربین روی دست و صحنه های ذبح گوسفندان با ایجاد دلهره، ارجاعی پیشگویانه به سرنوشتی دارد که با تماس فائزه و برادرش در انتظار آنهاست.

 - سلاخی می‌گریست
به قناری کوچکی دل‌باخته بود...




مصطفی داننده:

شبی که ماه کامل شد، هم عشق دارد هم نفرت اما به خاطر این تضاد نمی‌گویم این فیلم را ببیند. این فیلم را ببیند تا معنای «تعصب وجهل» را عمیق تر درک کنید. ببیند که تعصب می‌تواند چه بلایی سر یک زندگی بیاورد. ببیند که جهل، چگونه می‌تواند یک زندگی را نابود کند.

همه آنهایی که در سینما با ما این فیلم را دیدند، برای دقایقی بعد از پایان فیلم، روی صندلی‌های خود نشسته بودند و احتمالاً به سرنوشت « فائزه منصوری» با بازی الناز شاکردوست و « عبدالحمید ریگی» با بازی هوتن شکیبا فکر می‌کردند. سرنوشتی که می‌تواند روزی برای همه ما تکرار شود اگر با تعصب و جهل پیوند بخوریم.


نظر خود را ثبت کنید